فهرست این نوشتار:
- ۱ ثواب روبوسی و مصافحه كردن با برادران مومن
- ۲ آداب مصافحه كردن
- ۳ آثار دنيوى مصافحه كردن
- ۴ پاداش اُخروى مصافحه كردن
- ۵ معانقه (به هنگام ملاقات دست در گردن يكديگر كردن)
- ۶ رو بوسى كردن
۱. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «مصافحه كردن با مؤمن بهتر از مصافحه كردن با ملائكه وفرشتگان است».[۲]
۲. در روايتى صحيح ومعتبر مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «كمال تحيّت وسلام كسى كه در حضر باشد مصافحه كردن (ودست دادن) وكمال تحيّت وسلام كسى كه ازسفرآمده باشد،دست درگردن يكديگرانداختن است».[۳]
۳. در حديثى ديگر فرمود: «حدّ مصافحه آن است كه چنانچه دور درخت خرما بگردند (وبار ديگر يكديگر را ملاقات كنند)، پس از آن مصافحه كنند».[۴]
۴. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هرگاه دو مؤمن از يكديگر پنهان شوند، هر چند به سبب درختى باشد كه در ميان آنها فاصله انداخته باشد، هنگامى كه همديگر را مىبينند مصافحه كنند».[۵]
آداب مصافحه كردن
۱. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «حضرت رسول صلى الله عليه و آله هرگز با كسى مصافحه نكرد، مگر اينكه طرف مقابل دستش را مىكشيد وآن حضرت شروع به اين كار نمىكرد».[۶]
۲. در حديثى از امام باقر عليه السلام مىخوانيم: «هر كس دستش را ديرتر بردارد، ثوابش بيشتر است».[۷]
آثار دنيوى مصافحه كردن
۱. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «با يكديگر مصافحه كنيد كه كينهها را از سينهها مىبرد».[۸]
۲. از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «با دشمن خود نيز مصافحه كنيد هر چند او نخواهد، زيرا خداوند چنين دستور داده است واين كار باعث جلوگيرى از دشمنى او مىشود».[۹]
پاداش اُخروى مصافحه كردن
۱. در روايتى معتبر آمده است كه ابوعبيده گويد: همسفر امام باقر عليه السلام بودم. نخست من سوار شدم بعد آن حضرت سوار شد. هنگامى كه هر دو در كجاوه نشستيم حضرت با من سلام واحوالپرسى كرد، همانند دو تن كه مدّتى همديگر را نديدهاند، سپس با من مصافحه كرد. هنگام پياده شدن، نخست حضرت پياده شد بعد من. ايشان سلام كرد واحوال مرا پرسيد، مانند دو تن كه مدّتها يكديگر را نديدهاند. عرض كردم: اى پسر رسول خدا، اين چه كارى است كه انجام مىدهيد؟ در محلّ ما چنين نمىكنند. حضرت فرمود: «مگر نمىدانى مصافحه كردن چقدر ثواب دارد؟ هنگامى كه دو مؤمن با يكديگر ملاقات ومصافحه كنند، گناهان آنها مىريزد همانگونه كه برگ درخت ريزش مىكند وخداوند متعال تا زمانى كه از يكديگر جدا نشدهاند با نظر رحمت به آنها مىنگرد».[۱۰]
۲. در روايتى معتبر مىخوانيم كه ابوحمزه گويد: در سفر با امام باقر عليه السلام همكجاوه بودم. هنگامى كه از كجاوه پايين آمد وبارها را به زير آورديم، حضرت اندكى راه رفت، سپس دست مرا گرفت وبه سختى فشرد. عرض كردم: من اكنون در كجاوه با شما بودم. فرمود: «مگر نمىدانى كه هرگاه مؤمن اندكى حركت كند، سپس دست برادر مؤمنش را بگيرد (وبا وى مصافحه كند) خداوند به آنها نظر لطف كرده ورحمتش را به سوى آنها روانه مىگرداند وبه گناهانشان دستور مىدهد كه از آنان فرو ريزد، به گونهاى كه وقتى از هم جدا مىشوند هيچ گناهى برايشان باقى نمىماند».[۱۱]
۳. از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هنگامى كه با برادران مؤمن ملاقات مىكنيد با آنها مصافحه كرده وخوشحالى وسرور خود را براى آنها ابراز كنيد. در اين صورت، وقتى كه از همديگر جدا شويد هيچ گناهى براى شما نمىمانَد».[۱۲]
۴. در روايتى ديگر فرمود: «ثواب شما در مصافحه كردن، همانند ثواب جهاد در راه خداست».[۱۳]
معانقه (به هنگام ملاقات دست در گردن يكديگر كردن)
۱. در حديث است كه اسحاق بن عمّار صيرفى مىگويد در كوفه ساكن بودم وشيعيان بسيارى نزد من مىآمدند. از شهرت وعواقب آن ترسيدم. به خادم دستور دادم كه هر كس به سراغ من آمد بگو اينجا نيست. همان سال به حج مشرّف شدم. هنگامى كه خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم آن حضرت را ناخشنود يافتم. عرض كردم: فدايت شوم چه چيز باعث ناراحتى شما شده است؟ فرمود : «آنچه كه باعث تغيير رفتار تو (با مؤمنين) شده است». عرض كردم: فدايت شوم از شهرت وعواقب آن ترسيدم؛ خدا مىداند كه چقدر مؤمنين را دوست مىدارم. حضرت فرمود: «اى اسحاق، از رفت وآمد مؤمنان ناراحت نباش، زيرا هنگامى كه مؤمنى با مؤمن ديگر برخورد كند وبه او مرحبا بگويد، خداوند تا روز قيامت برايش مرحبا مىنويسد وچون با او مصافحه كند، خداوند متعال ميان دو انگشتابهام آنها صد رحمت مىفرستد كه نودونه تاى آن از آنِ كسى است كه ديگرى را بيشتر دوست مىدارد.
سپس رحمت الهى به سوى آنها روى مىآورَد وهر كس ديگرى را بيشتر دوست داشته باشد سهم بيشترى از رحمت الهى نصيبش مىشود. وهنگامى كه دست در گردن يكديگر اندازند، غرق رحمت الهى مىشوند. وچنانچه براى جلب رضايت خدا با يكديگر باشند وغرض دنيوى نداشته باشند، به آنها خطاب مىرسد كه شما را آمرزيدم، اعمالتان را از نو شروع كنيد. وچون احوال يكديگر را بپرسند وبا هم سخن گويند، ملائكه به هم مىگويند: دور شويد، مىخواهند از حال يكديگر جويا شوند كه خداوند بر ملائكه پوشانيده است.
اسحاق مىگويد: از حضرت پرسيدم بنابراين، سخنانى كه با هم مىگويند ملائكه نمىنويسند؟ حضرت آه بلندى كشيد وگريست. چندان گريه كرد كه آب ديدگان مباركش بر روى محاسنش روان شد وفرمود : «اى اسحاق، خداوند به ملائكه دستور داده است هرگاه دو مؤمن يكديگر را
ملاقات كنند به احترامشان از آنها دور شوند. واگرچه ملائكه نمىنويسند امّا خداوندى كه از احوال آنها خبر دارد واز پنهان وآشكار وحتّى آنچه در سينهها وذهن آنها خطور مىكند باخبر است ومىداند كه آنان چه مىگويند. اى اسحاق، از خداوند بترس چنان كه گويى او را مىبينى، اگر تو او را نمىبينى او تو را مىبيند. واگر گمان كنى كه او تو را نمىبيند كافر شدهاى واگر مىدانى كه او تو را مىبيند وگناهان را از مردم پنهان ونزد او آشكار مىكنى، او را از همه كس بىارزشتر شمردهاى».[۱۴]
۲. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر مؤمنى كه به قصد ديدار برادر مؤمنش از خانه خارج شود وحقّ او را بشناسد، خداوند متعال در مقابل هر گامى، حسنهاى در نامه اعمالش نوشته وگناهى از گناهانش را محو كردهودرجهاى بر درجاتش مىافزايد. وهنگامى كه به در خانه او برسد ودر خانهاش را بكوبد، درهاى آسمان براى او گشوده مىشود. وزمانى كه با يكديگر ملاقات ومصافحه كرده ودست در گردن يكديگر كنند، خداوند متعال رحمتش را به سوى آنها روانه مىكند وبه سبب آنها بر ملائكه مباهات مىكند وبه آنها مىفرمايد: «به اين دو بنده من كه به ديدار يكديگر شتافته وبراى رضاى من با يكديگر دوستى برقرار كردهاند، نگاه كنيد. بر من لازم است پس از اين، آنها را عذاب نكنم». وهنگامى كه از ملاقات دوست مؤمنش بازگردد، به تعداد نفسها وگامها وسخنانش، فرشتگانى مأمور محافظت از وى مىشوند تا او را از بلاهاى دنيا وآخرت تا روز بعد در همين ساعت حفظ كنند. واگر در اين ميان بميرد از حساب قيامت نجات پيدا مىكند. وچنانچه مؤمنى كه به ملاقات او رفته نيز حقّ او را بشناسد وحرمت او را نگاه دارد، همين ثواب را خواهد داشت».[۱۵]
رو بوسى كردن
۱. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «شما شيعيان نورى در پيشانى داريد كه به سبب آن، شما را در دنيا مىشناسند. هنگامى كه با يكديگر ملاقات كنيد محلّ آن نور از پيشانى يكديگر را ببوسيد».[۱۶]
۲. از امام کاظم عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس خويشان خود را به سبب خويشاوندى ببوسد اشكالى ندارد. ونسبت به برادر مؤمن، دو طرف صورت آنها را ببوسد. ودر مورد امام، ميان دو چشمش را ببوسد».[۱۷]
۳. در حديثى امام صادق عليه السلام فرمود: «بوسيدن دهان شايسته نيست، مگر نسبت به همسر وفرزندان».[۱۸]
۴. در روايتى ديگر فرمود: «بوسيدن دست كسى شايسته نيست، مگر پيامبر يا وصىّ پيامبر».[۱۹]
۵. نيز در حديثى فرمود: «سر ودست كسى را نبايد بوسيد، مگر سر ودست رسول خدا صلى الله عليه و آله يا كسى كه منظور از بوسيدن سر ودستش، حضرت رسول صلى الله عليه و آله باشد».[۲۰]
نكته: احتمال دارد كه ذيل روايت مخصوص ائمّه معصومين عليهم السلام باشد، ولى احتمال قوىتر آن است كه شامل سادات وعلما هم بشود، زيرا اين دو گروه را ازآنرو تعظيم مىكنند كه فرزندان آن حضرت يا حافظ علوم ومروّج دين او هستند.
[۱] . كافى، ج ۲، ص ۶۴۵، ح ۹.
[۲] . «مصافحه»، به معناى دست يكديگر را گرفتن، در هنگام ديدار دوستان سنّت استوبايد با هر دو دستباشد (لغتنامه دهخدا).
[۳] . كافى، ج ۲، ص ۱۸۳، ح ۲۱.
[۴] . كافى، ج ۲، ص ۶۴۶، ح ۱۴.
[۵] . همان، ص ۱۸۱، ح ۸.
[۶] . همان، ح ۹.
[۷] . همان، ح ۱۵.
[۸] . همان، ح ۱۳.
[۹] . همان، ص ۱۸۳، ح ۱۸.
[۱۰] . خصال، ج ۲، ص ۴۲۸؛ بحارالأنوار، ج ۱۰، ص ۱۱۱.
[۱۱] . كافى، ج ۲، ص ۱۸۰، ح ۱.
[۱۲] . كافى، ج ۲، ص ۱۸۰، ح ۷.
[۱۳] . خصال، ج ۲، ص ۴۲۷؛ بحارالأنوار، ج ۱۰، ص ۱۱۱.
[۱۴] . ثواب الأعمال، ص ۲۱۸.
[۱۵] . ثواب الأعمال، ص ۱۷۶.
[۱۶] . كافى، ج ۲، ص ۱۸۳، ح ۱.
[۱۷] . همان، ص ۱۸۵، ح ۱.
[۱۸] . همان، ح ۵.
[۱۹] . كافى، ج ۲، ص ۱۸۶، ح ۶.
[۲۰] . همان، ص ۱۸۵، ح ۳.منبع: کتاب حلیه المتقین علامه مجلسی با بازنگری تحت نظر حضرت آیت الله مکارم شیرازی