بیانات استاد تبریزیان پیرامون روایات طبی
اگر در گذشته کتاب هایی در موضوع طب اسلامی بوده است، صرفا کتاب های روایی و حدیثی بوده است. کتاب های زیادی در مورد احادیث طبی مانند «طب النبی» از شیعیان و اهل سنت وجود دارد.
شاید هزار سال پیش کتابی به نام «طب الائمه» نوشته شده است. نویسندهی آن دو برادر به نام های «عبدالله ابن بسطام ابن سابور» و «حسین ابن بسطام ابن سابور» هستند.
کتاب های زیادی مانند «طب الصادق» و «طب الکاظم» و «طب الرضا» نوشته شده است. کتاب «رسالهی ذهبیه» قبل از تمام کتاب ها به دست مبارک امام رضا(ع) نوشته شده است و این کتاب در حد یک معجزه است.
بنابراین مسئلهی طب به شکل حدیث و روایت در گذشته بوده است ولی روایات طبی در حقیقت مواد خام هستند که باید روی آن ها کار شود تا به یک علم تبدیل شود که ما در «طب اسلامی» انجام داده ایم.
علم طب اسلامی مانند علم فقه است که کتاب های حدیثی زیاد و احکام شرعی زیادی دارد ولی این روایات علم فقه نیست بلکه در علم فقه کارها و تحقیقاتی روی روایات صورت میگیرد تا استنباط شود و احکام فرعی به دست بیاید.
علماء ما در طول تاریخ روایات طبی را حفظ کردند و به ما منتقل کردند. این کار بزرگ و قابل ستایش است و باید این روایات مورد استفاده قرار بگیرد تا زحمات آن بزرگان از بین نرود.
اصل وجود طب اسلامی
اصل وجود طب اسلامی با وجود هزاران روایت قابل انکار نیست. در اینجا ادله و سیر تاریخی به وجود آمدن طب اسلامی را بیان میکنیم.
در مرحلهی اول معتقد هستیم که طبیب اصلی خداوند است.
پیامبر(ص) میفرماید:
اللّه ُ الطَّبيبُ، بل أنتَ رَجُلٌ رَفيقٌ ، طَبِيبُها الذي خَلَقَها[1]
یعنی … طبیب هر نفس کسی است که آن را خلق کرده است.
بشر هم کارهایی انجام میدهد و ممکن است این کارها مانند سوزاندن یا بریدن خوب نباشد ولی خداوند دراین کارها شفاء قرار میدهد.
امتیاز طب اسلامی به طب های دیگر اعتقاد این است که درمان از طرف خداوند است و همه چیز به ارادهی او است و کارهای بشر و دارو و درمان ها بهانه ای برای درمان انسان است.
پیامبر(ص) دارای تمامی علوم گذشتگان و آیندگان بوده است. بنابر روایات اگر علم هفتاد و سه حرف باشد، هفتاد و دوحرف نزد پیامبر(ص) بوده است و یک حرف مخصوص خداوند متعال است.
بشر هرچه پیشرفت کند نهایتا دو حرف از علم را بدست میآورد.
علم طب از زمان حضرت آدم (ع) بوده است و همیشه علم طب بوده است زیرا همیشه بشر نیاز به این علم داشته است.
در روایت آمده است شخص طبیبی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد آیا شما به علم طب ما نیاز دارید؟ حضرت(ص) فرمود به طب شما نیاز ندارم و شما به طب من نیاز دارید.
علم طب اسلامی متکی به هیچ علم طب دیگری نیست و میتواند تمام بیماری ها حتی بیماری های صعب العلاج را درمان کند. البته در طب اسلامی صعب العلاج وجود ندارد و همه بیماری ها درمان میشوند.
مناظره امام صادق علیه السلام با طبیب هندی
حَضَرَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَجْلِسَ الْمَنْصُورِ يَوْماً وَ عِنْدَهُ رَجُلٌ مِنَ الْهِنْدِ يَقْرَأُ كُتُبَ الطِّبِّ فَجَعَلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يُنْصِتُ لِقِرَاءَتِهِ فَلَمَّا فَرَغَ الْهِنْدِيُّ قَالَ لَهُ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَ تُرِيدُ مِمَّا مَعِي شَيْئاً قَالَ لَا فَإِنَّ مَعِي مَا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا مَعَكَ قَالَ وَ مَا هُوَ قَالَ أُدَاوِي الْحَارَّ بِالْبَارِدِ وَ الْبَارِدَ بِالْحَارِّ وَ الرَّطْبَ بِالْيَابِسِ وَ الْيَابِسَ بِالرَّطْبِ وَ أَرُدُّ الْأَمْرَ كُلَّهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَسْتَعْمِلُ مَا قَالَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَعْلَمُ أَنَّ الْمَعِدَةَ بَيْتُ الدَّاءِ وَ أَنَّ الْحِمْيَةَ هِيَ الدَّوَاءُ وَ أُعَوِّدُ الْبَدَنَ مَا اعْتَادَ فَقَالَ الْهِنْدِيُّ وَ هَلِ الطِّبُّ إِلَّا هَذَا فَقَالَ الصَّادِقُ ع أَ فَتَرَانِي مِنْ كُتُبِ الطِّبِّ أَخَذْتُ قَالَ نَعَمْ قَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا أَخَذْتُ إِلَّا عَنِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ[2]
یعنی امام صادق(ع) در مجلس منصور حاضر شد درحالیکه نزد او مردی از هند بود و کتاب های طبی را میخواند و امام(ع) گوش میداد هنگامی که خواندن مرد هندی تمام شد به امام(ع) عرض کرد آیا چیزی از آنچه نزد من است میخواهی؟ فرمود نه زیرا آنچه همراه من است بهتر است از آنچه همراه تو است مرد هندی عرض کرد چه چیز همراه تو است؟ فرمود گرم را با سردی و سردی را با گرمی درمان میکنم و تری را با خشکی و خشکی را با تری درمان میکنم و امور را به خداوند باز میگرداننم و آنچه را پیامبر(ص) فرموده است انجام میدهم و میدانم معده خانهی بیماری است و پرهیز کردن دارو است و بدن را به آنچه عادت کرده است برمیگردانم مرد هندی عرض کرد آیا طب غیر از این ها است؟ امام(ع) فرمود آیا طب را از کتاب ها گرفته ام؟ عرض کرد بله فرمود نه به خداوند قسم همانا از خداوند میگیرم
امام صادق(ع) سوالاتی را از مرد هندی در مورد آناتومی بدن انسان میپرسد و مرد هندی پاسخ هیچ کدام را نمیدانست و امام میفرماید من میدانم.
اگر این سوالات را از علماء طب امروزی هم پرسیده شوند نمیتوانند پاسخ بگویند.
در آن زمان طب هندی معروف و شناخته شده بوده است.
کلام پیامبر(ص) و امام صادق(ع) اختصاص به یک طب نیست بلکه تمام طب های دیگر را شامل میشود و طب اسلامی نیازی به طب های دیگر ندارد.
طب اسلامی، طب الهی است زیرا امام صادق(ع) فرمود این علم را از خداوند میگیرم.
در روایت دیگر از امام باقر(ع) آمده است:
يَا جَرِيرِيُّ أَرَى لَوْنَكَ قَدِ امْتَقَعَ أَ بِكَ بَوَاسِيرُ؟ قُلْتُ نَعَمْ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ لَا يَحْرِمَنِي الْأَجْرَ قَالَ أَ فَلَا أَصِفُ لَكَ دَوَاءً؟ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ اللَّهِ لَقَدْ عَالَجْتُهُ بِأَكْثَرَ مِنْ أَلْفِ دَوَاءٍ فَمَا انْتَفَعْتُ بِشَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ وَ إِنَّ بَوَاسِيرِي تَشْخُبُ دَماً قَالَ وَيْحَكَ يَا جَرِيرِيُّ فَإِنِّي طَبِيبُ الْأَطِبَّاءِ وَ رَأْسُ الْعُلَمَاءِ وَ رَأْسُ الْحُكَمَاءِ وَ مَعْدِنُ الْفُقَهَاءِ وَ سَيِّدُ أَوْلَادِ الْأَنْبِيَاءِ عَلَى وَجْهِ الْأَرْض[3]
یعنی … امام (ع) فرمود آیا دارو معرفی نکنم؟ عرض کرد بیش از هزار دارو مصرف کردم ولی اثر نکرد … امام(ع) فرمود ای جریری وای بر تو من طبیب طبیبان و سرور علماء و حکماء و معدن فقهاء و سید فرزندان انبیاء روی زمین هستم…
در روایت دیگر آمده است:
طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ، قَدْ أَحْكَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ، يَضَعُ ذَلِكَ حَيْثُ الْحَاجَةُ إِلَيْهِ؛ مِنْ قُلُوبٍ عُمْيٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُكْمٍ، وَ يَتَتَبَّعُ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَيْرَةِ.[4]
یعنی پیامبر(ص) طبیبی است که در همه جا مردم را درمان میکند و داروهای خود را محکم ساخته است و ابزار خود را تمییز کرده است…
در روایت دیگر آمده است:
مامون از امام رضا (ع) خواست تا کتابی در علم طب بنویسد و این درخواست را از امام(ع) مکررا مینمود تا امام(ع) رسالهی ذهبیه را نوشت. مامون دشمن شیعیان و قاتل امام رضا(ع) است ولی با این همه طبیبانی که در اطرافش بودند از امام رضا (ع) خواست تا کتاب طبی بنویسد زیرا میدانست علم نزد اهل بیت (ع) است. زمانیکه امام (ع) کتاب را نوشت، مامون آن را با طلا یا آب طلا نوشت تا بفهماند علم اهل بیت (ع) طلا است و طب های دیگر خاک است.
امروزه متاسفانه شیعیانی که مدعی تشیع هستند با طب اسلامی مخالف هستند و قدر این طب را نمیدانند و قدر رسالهی ذهبیه را نمیشناسند در حالیکه دشمن اهل بیت(ع) آن را با طلا نوشته است.
رسالهی ذهبیه سندهای معتبری دارد و از جهت متنی هم بالاترین مطالب را دارد. هرکس که تخصصی در علم طب داشته باشد میفهمد که این کتاب کلام انسان عادی نیست بلکه کلام معصوم (ع) است.
علماء مانند علامه عسکری سند این کتاب را تایید کردند و بنده سند این کتاب را بررسی کردم و مشکلی ندارد. اگر یک راوی آن متهم به «غلو» است روات معتبر دیگر وجود دارند. «غلو» ارتباطی به طب ندارد زیرا حجامت و فصد و سبک زندگی ارتباطی به غلو ندارد.
سند رسالهی ذهبیه از سند نهج البلاغه معتبر تر است و میدانید قرآن هم روایت «حفص از عاصم» است و اگر بخواهیم رسالهی ذهبیه را نفی کنیم مشکلات دیگری در مبانی اعتبار کتب معتبر شیعه به وجود میآید خیلی چیزها زیر سوال میرود.
رسالهی ذهبیه چیزی نیست که بشود بر آن خدشه وارد کرد و علماء زیادی رساله های متعددی در شرح رسالهی ذهبیه نوشته اند و شاید نسخهی خطی از آن وجود دارد. البته سی و پنج سال است که از داروهای رسالهی ذهبیه استفاده میکنم و معجزه میبینم. به فرمودهی دکتر آقا رفیعی با یک سفارش رسالهی ذهبیه هزاران نفر درمان شده اند.
رسالهی ذهبیه دلیل محکمی بر وجود طب اسلامی است. با وجود هزاران روایت طبی در معتبر ترین کتب شیعه مانند کتاب کافی دیگر شکی در وجود طب اسلامی باقی نمیماند. علاوه بر این در هر موضوعی از چند طریق روایات نقل شده است که سبب اطمینان و یقین به مطالب طب اسلامی میشود.
بنابراین بیشتر روایات ما مورد اطمینان است.
جواب یک شبهه
در روایتی آمده است که پیامبر(ص) بر سر بیماری حاضر شدند و پیامبر(ص) فرمود طبیب بیاورید یا زمانیکه حضرت علی(ع) ضربت خورد امام حسن (ع) و امام حسین(ع) طبیب یهودی حاضر کردند، اگر خود اهل بیت(ع) طبیب بودند چرا طبیب صدا میزدند؟
در طب شیمیایی هم جواب این شبهه وجود دارد. میدانیم پیامبر(ص) دانش طب را دارد و روایاتی که از حد تواتر گذشته اند میفرمایند پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) برای بیماری ها دارو میداده است و درمان میکرده است ولی خود ایشان کار عملی برای درمان مانند پانسمان کردن زخم یا حجامت کردن انجام نمیدادند.
همانطور که امروزه پزشک نسخه مینویسد و پرستار کارهای عملی را انجام میدهد. در گذشته به پرستار هم طبیب میگفتند و زمانیکه پیامبر(ص) میفرمود طبیب بیاورید مراد ایشان پرستار بوده است.
حضور طبیب یهودی بر بالین حضرت امیر(ع) هم یک کار سیاسی بوده است و هم اینکه برای پانسمان کردن زخم بوده است.
فقط بعد از جنگ احد که پیامبر(ص) دندانشان شکست و زخم برداشت اهل بیت(ع) پرستاری کردند زیرا پیامبر(ص) را به منزل حضرت زهرا(س) آوردند و هرچه زخم را شستند خونریزی قطع نشد. حضرت زهرا(س) حصیری از نی را سوزاند و خاکستر آن را روی زخم پیامبر(ص) قرار داد و فورا خونریزی قطع شد.
البته این مورد خاص است ولی شاید درمان خوب و موثر خونریزی خاکستر حصیر باشد که استریل شده است و خاکستر جلوی خونریزی را میگیرد و به احتمال زیاد آنتی باکتریال است و جلوی عفونت های سخت را میگیرد و ما امتحان کردیم و بهترین درمان زخم و خونریزی استفاده از خاکستر نی است.
البته مصادیقی که میتوانیم برای اثبات طب اسلامی بیان کنیم بیشمار است و تمام درمان های اهل بیت (ع) دلیل بر طبیب بودن اهل بیت (ع) است و اسلام طب مستقل دارد و داروهای معرفی شده توسط اهل بیت(ع) در هیچ یک از کتاب های طبی دنیا نیست.
نمیتوانیم بگوییم مسائل طبی اهل بیت (ع) از کتاب قانون گرفته شده است یا جعل شده باشد. امکان ندارد شخصی دارویی کشف کند و به اهل بیت (ع) نسبت بدهد تا شان آن ها بالا برود.
افرادی که در طب اسلامی خدشه وارد میکنند اندک تاملی ندارند. ما در دوره ای هستیم که نیاز به طب اهل بیت (ع) ضرورت است و واجب است.
کل بشر هیچ راه چاره ای جز طب اسلامی ندارد. طب امروزی هفتاد یا هشتاد درصد بلکه کل بیماری ها را درمان نمیکند و با هیاهو دنیا را سرگرم کرده اند.
البته الان نشانه های رجوع جهان به طب اهل بیت (ع) ظاهر شده است. امروزه مسواک پیامبر(ص) را تبلیغ میکنند و داروی طریفل و قرص خون و واریس و داروهای دیگر طب اسلامی را درست میکنند ولی منافع مافیای کشورها اجازه پیشرفت را نمیدهند.
بنده اگر در یک کشور دیگر بودم و این طب را مطرح میکردم خیلی حال بهتری داشتم. این حقائقی است که تجربه شده است و اثر آن را دیده ایم و کانال شفا یافتگان را درست کرده ایم.
طب اسلامی هدیه الهی به تمام بشر است و نیاز به تبلیغ دارد زیرا نوپا است و دشمن زیاد دارد. همهی مردم باید در تبلیغ طب اسلامی سهم داشته باشند تا این طب مستفر شود و سبک زندگی اسلامی به اطلاع مردم برسد تا دیگر بیمار نداشته باشیم. ما این دانش را داریم که هیچ بیماری وجود نداشته باشد و در طب اسلامی چیزی به نام بیمارستان و درمانگاه وجود ندارد زیرا اهل بیت (ع) چنین جاهایی درست نکردند و این کار غربی ها است و ما را از طرفی بیمار و از طرفی در بیمارستان ها بستری میکنند.
البته تا مدتی نیاز به طبیب اسلامی داریم که انشاءالله این نیاز هم برطرف خواهد شد زیرا مردم با رعایت سبک زندگی اسلامی سلامتی خود را بدست میآورند.
علاقه مندیم همه خانواده ها با طب اسلامی آشنا بشوند و خودشان طبیب اسلامی بشوند و بیماری های خود را درمان کنند و نیاز به هزینه های درمان نداشته باشند. البته این مطلب برای خیلی ها سنگین است زیرا منافع آن ها در خطر میافتد و ما هم جان برکف در خدمت شما هستیم.
هشدارها را راجع به تغذیه و سلامتی و داروها گوش دهید و عمل کنید و بیماری خیلی زیاد است و همهی آن ها به طور عمد ایجاد شده اند تا ما را ضعیف و ناتوان کنند و جمعیت ما را کم کنند و این کار را هم انجام دادند و همهی ما را بیمار کردند و انشاءالله راه نجات طب اسلامی و داروهای طب اسلامی است.
[1]میزان الحکمه، ری شهری، ج6، ص464.
[2]علل الشرائع، شیخ صدوق، ج1، ص99.