مرکبات در روایات
در عربی معادل مرکبات، اُترج یا اُترنج می باشد و احتمالا معادل فارسی آن بالنگ است. بالنگ جزء خوراکی های ترش و شبیه لیمو است و از خانواده مرکبات است. بنابراین احتمال دارد هنگامی که در روایت کلمه اُترج بیان می شود مقصود کل خانواده مرکبات باشد و اختصاص به بالنگ ندارد. بالنگ پوست زخیمی دارد که خودش و پوستش هردو استفاده می شوند. در باره اُترج روایات متعددی داریم دال بر اینکه فواید زیادی دارد.
پیامبر اکرم صل الله و علیه و آله می فرمایند: میوه را در اول فصل آن بخورید و بهترین آنها انار و اُترج است. وقتی اترج را در کنار انار بیان می کند نشان دهنده فواید بسیار آن است. در کتاب طب النبی صل الله و علیه و آله در مستغفری آمده است که از پیامبر نقل شده است که می فرمایند: اترج بخورید زیرا که قلب را مسرور و خوشحال می کند، مغز را زیاد می کند. در روایتی دیگر می فرمایند که: پیامبر اکرم صل الله و علیه و آله دوست داشتند که به اترج سبز یا سیب قرمز نگاه کنند.
توصیه هایی درباره اُترج(مرکبات)
۱- مرکبات برخلاف چیزی که معروف شده است، سنگین می باشد. دلیل این امر روایتی است که پسر شیخ طوسی از امام باقر علیه السلام نقل می کند که فرمودند: مرکبات سنگین است، کسی که در خوردن آن زیاده روی کند و سنگینی کند، درمانش نان خشک می باشد که آن را هضم می کند. در روایتی دیگر از ابی بصیر نقل شده است که به امام صادق علیه السلام عرض کرد: من مرکبات با عسل خوردم سنگینیش را احساس می کنم زیرا در خوردن آن زیاده روی کردم. امام علیه السلام غلام خود را صدا زدند و فرمودند: پیش فلان خانم برو و به ایشان بگو: برای ما تکه ای نان خشک که در تنور خشک می کند بفرستد. نان خشک را برای امام آوردند و امام به ابی بصیر فرمودند: از این نان بخور زیرا نان خشک هضم کننده است. راوی عرض می کند: من نیز نان خشک را خوردم و از جا برخواستم طوری که گویا هیچ چیزی نخورده ام.
درمان سنگینی مرکبات، نان خشک است.
مراد از نان خشک، نانی است که در تنور خشک شده باشد و به آنان دو آتشه گفته می شود. در روایات وارد شده هضم کننده مرکبات است.
۲- خوردن مرکبات بعد از غذا بهتر است.
روایتی معتبر از امام صادق علیه السلام وارد شده است که می فرمایند: مرکبات را بعد از غذا بخورید زیرا آل پیامبر صل الله و عله و آله این کار را انجام می دادند. میان مردم آن زمان معروف بوده که خوردن مرکبات بطور ناشتا و قبل از غذا خوب است اما ائمه علیه السلام این کار را رد کردند. روایتی داریم از عبدالله ابن ابراهیم جعفری که از امام صادق علیه السلام نقل می کند: طبیبان شما درباره مرکبات چه سفارشی دارند؟ عرض کردم به ما امر میکنند مرکبات را قبل از غذا بخوریم. امام فرمودند: امام من امر میکنم بعد از غذا بخورید.
آیا خوردن مرکبات قبل از غذا مفید می باشد؟ روایتی معتبر از یمانی نقل شده که به امام صادق علیه السلام عرض میکند: دعا می کنم که خوردن مرکبات ناشتا بهترین حالت است. امام فرمودند: اگر در خوردن مرکبات قبل از غذا خیری باشد، بعد از غذا خیر و منافع آن نضاعف است. بنابراین روایت، خوردن مرکبات قبل از غذا نافع است اما خوردن آن پس از غذا دارای نفع مضاعف است. هرچند امام علیه السلام میفرمایند: اگر قبل از غذا خیر داشته باشد، پس می توان نتیجه گرفت که قبل از غذا در آن نفعی وجود ندارد. از امام صادق علیه السلام نقل شده است که به اصحاب خور می فرمایند: به من خبر دهید که طبیبان شما به چه چیزی درمورد مرکبات سفاش می کنند؟ عرض کردمند ای پسر رسول خدا، امر می کنند ما قبل از غذا مرکبات بخوریم. امام فرمودند: چیزی بدتر از خوردن مرکبات قبل از غذا نیست چیزی بهتر از خوردن آن بعداز غذا نیست. در روایت دیگری میفرمایند: اگر در خوردن مرکبات قبل از غذا خیری وجود داد بعد از غذا خیر بیشتری دارد، قبل از غذا انسان را اذیت می کند و بعد از غذا نافع است. بنابراین خوردن مرکبات قبل از غذا مفید نمی باشد.
۳- ائمه علیه السلام سفارش به درست کردن مربا از مرکبات یا بالنگ کرده اند.
روش تهیه مربای بالنگ به این شکل است که آب آن را بگیرند و در آفتاب قرار دهند تا غلیظ شود اما برخی این روش را انجام می دهند که همان روش امروزی است. به بالنگ شکر اضافه می کنند و … در روایتی نقل شده است: مربای بالنگ بخورید زیرا در درون عطری مانند عطر مشک دارد.
۴- مرکبات در شب مفید نیست.
امام رضا علیه السلام در رساله ذهبیه خویش می فرمایند: خوردن مرکبات در شب چشم را چپ می کند و سبب لوچی می شود. احتمالا مراد از لوچی بطور موقت می باشد نه دائمی.
۵- در مورد بعضی از میوه ها توصیه به بوییدن و سپس خوردن آنها شده است مانند سیب و به. درمورد برخی میوه ها سفارش به نگاه کردن آن شده است مانند بالنگ سبز و سیب قرمز. زیرا از پیامبر اکرم صل الله و علیه و آله نقل شده است که دوست داشتند که به این میوه ها نگاه کنند.
بیانات احیاگر طب اسلامی حضرت استاد تبریزیان-جلد ۴- ص ۲۷۶
منبع : اسلام دارو